غم دل...
غم دل با که بگوبم که مرا یاری نیست جز تو ای روح وروان هیچ مدد کاری نیست
غم عشق تو به جان است و نگویم به کسی که در این بادیه غم زده غم خواری نیست
راز دل را نتوانم به کسی بگشایم که در این دیر مغان راز نگهداری نیست
درد من عشق تو و بستر من بستر مرگ جز تو ام هیچ طبیبی و پرستاری نیست
لطف کن لطف و گذر کن به سر بالینم که به بیماری من جان تو بیماری نیست
قلم سرخ کشم بر ورق دفتر خویش هان که در عشق منو حسن تو گفتاری نیست
---------------